✅کسی که در عزای امام حسین علیه السلام بگرید یا بگریاند یا محزون شود دیگر آتش دنیا و آخرت او را داغ نخواهد کرد دوستان اهلبیت علیهم السلام در مجلس ذکر امام حسین علیه السلام مثل حضرت ابراهیم علیه السلام هستند که خداوند آتش را بر او سرد کرد.
جوانی از شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی پرسید: سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما میخواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد و قفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم.
شیخ نخودکی پاسخ داد: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان!
جوان با تعجب پرسید: سه قفل با یک کلید؟! شیخ جواب داد: نماز اول وقت «شاه کلید» است.
🍃مکرّر اندر مکرّر علامه طباطبایی را در خیابان و یا صحن مطهّر و غیر این جاها ملاقات میکردم ، از خدمتشان استمداد و کمک میخواستم میفرمودند : « کلید سعادت در مراقبه است».
🍃مکرّر اندر مکرّر علامه طباطبایی را در خیابان و یا صحن مطهّر و غیر این جاها ملاقات میکردم ، از خدمتشان استمداد و کمک میخواستم میفرمودند : « کلید سعادت در مراقبه است».
🍃مکرّر اندر مکرّر علامه طباطبایی را در خیابان و یا صحن مطهّر و غیر این جاها ملاقات میکردم ، از خدمتشان استمداد و کمک میخواستم میفرمودند : « کلید سعادت در مراقبه است».
🍃علامه حسن زاده آملی : دهان بابالله است ، صادرات و وارداتش را کنترل کنید ، دهان گوش جان است ، انسان دو دهان دارد یکی گوش که دهان روح او است و دیگری دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلی محترم اند. انسان باید خیلی مواظب آنها باشد. یعنی باید صادرات و واردات اینها را خیلی مراقب باشد. آنهاییکه هرزه خوراک میشوند ، هرزه کار شده و کسانی که هرزه شنو میشوند، هرزه گو میشوند.
آقای حاج آقا محیی الدین انواری از آقایی نقل می کرد که می گفت:
منزل آقای میلانی شخصی منبر می رفت که من به منبرش خیلی علاقه داشتم...
- بر من غسل واجب شد و دیدم که اگر بخواهم غسل کنم و بعد به جلسه بروم، آن منبر از دستم می رود!
غسل نکرده با همان حالت جنابت به منزل آقای میلانی رفتم.
آقای میلانی کنار در می ایستاد و به واردین خوش آمد و "مرحمت عالی زیاد" می گفت، وقتی از کنار ایشان رد می شدم، به من فرمود: آقا! شؤون و احترام روضه ی حضرت سیدالشهدا علیه السلام را باید رعایت کنید.
🍃 وقتی بنده یک وجب به من نزدیک شود ذراعی [از آرنج تا نوک انگشتان] به او نزدیک شوم و چون ذراعی به من نزدیک شود بیش از دو ذراع به او نزدیک شوم و اگر با راه رفتن به سوی من آمد من دوان دوان به سویش آیم.